بالای سر سطلی آب روم ریختند گفتم:
–ب ب ببخشید استاد حالا کاربن خیلی لازمه
_بله دخترم شما بایدطرح رو با کاربن روی کوزه های سفالی بکشید.
_خیلی لازمه
_با ناراحتی واضطراب نگاهی به آذین انداختم سرم رو چند بار تکان دادم زیر لب گفتم:بفرما بیا درستش کن اگه اون
مرد جوان توی مفازه باشه چی اونوقت چکار کنم.آذین که از دل من خبر داشت گفت – خانم اگه اجازه بدین من
همراهش میرم .
_باشه فقط سعی کنید زود برگردید.
هردو از مدرسه خارج شدیم .عصبانی گفتم:
-– با اینکه استاد جلیلی رو خیلی دوست دارم اما از این کارش خیلی بدم آمد حالا چه اجباری بود منو بفرسته اه
خیلی اعصابم خراب شد
آذین سعی در آرام کردنم داشت.
_رها جان حالا کاری که شده اینقدر به خودت فشار نیاربرای قلبت خوب نیست.من چندبار به این مغازه رفتم ولی
اون مرد جوان رو اونجا ندیدم شاید مهمانش یا دوستش بوده
_با حرف های آذین کمی آرام شدم.کمی دلهره داشتم بعد از چند دقیقه به اونجا رسیدیم کمی در مفازه ایستادم
ولی باید داخل مغازه می شدم اول آذین وارد شدومن به دنبالش با نا باروری اورا در داخل مغازه تنها دیدم ومغازه دار
نبودهر دو نگاهی به هم انداختیم و جلو رفتیم مرد جوان از جایش بلند شد
– بفرمایید میتونم کمکتون کنم.آذین سریع جواب دادبله – البته ببخشید آقا کاربن زرد یا سفید دارید؟
نودهشتیا یک کتابخانه مجازی برای دانلود بهترین رمان های عاشقانه ایرانی و خارجی بصورت pdf است.
در این سایت امکان دانلود رایگان تمامی رمان های جدید و قدیمی برایتان فراهم آمده است.
برای دسترسی به رمان های مورد علاقه تان در دسته بندی موجود سایت، بر دسته مورد علاقه خود را(مثلا رمان عاشقانه یا پلیسی یا...) کلیک کنید تا هزاران رمان در ژانر مورد نظرتان در اختیارتان قرار گیرد!
با نظرات خود از رمان های مورد علاقتان حمایت کنید.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " نودهشتیا | دانلود رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.