منوی دسته بندی
دانلود رمان آیدا به قلم فریحا با لینک مستقیم

دانلود رمان آیدا به قلم فریحا با لینک مستقیم

دانلود رمان آیدا به قلم فریحا با لینک مستقیم

رمان آیدا نسخه کامل رایگان

موضوع رمان : عاشقانه، انتقامی، ماجراجویی

تعداد صفحات : ۴۲۴۱

خلاصه رمان :

دانلود رمان آیدا… آیدا و شایان ۱۰ ساله که عاشق همدیگه هستن ولی خبر ندارن؛ با مرگ پدر و مادر ایدا، شایان آیدا رو میبره خونه‌ی خودش تا به خیالش، انتقام خیانت آیدا رو بگیره؛ انتقام اعتراف نکردنشون رو!

پیشنهادی:

قسمتی از دانلود رمان آیدا

چشمامو که باز کردم شادی بالا سرم بود. دستمو گرفت و لب زد: آیدا….

صداش میلرزید همه چیز خوب یادم بود. چشمه ی اشکم جوشید.

خواستم بلند شم که محکم شونه هامو گرفت و گفت: بخدا نمیذارم بلند شی فشارت خیلی پایینه.

_میخوام برم پیش بابام… بابا مسعودم…

اشکش راه افتاد و گفت: آروم باش آیدا تورو خدا آروم باش.

_چجوری آروم باشم؟ بابام جونم بود همه زندگیم بود…

در اتاق باز شد و مهشید با شونه های افتاده وارد شد با دیدنم با سرعت جلو اومد صورتمو بوسید و گفت: آروم بگیر دورت بگردم.

جیغ کشیدم و گفتم: نمیتونم دارم آتیش میگیرم چجوری آروم باشم.

صورتمو پاک کرد و گفت: رویا به هوش اومده. میخواد تو رو ببینه اینجوری که نمیشه بری پیشش.

دستی به صورتم کشیدم و سریع گفتم: باشه باشه. هرچی بگین قبوله.

مهشید: باید صبر کنی تا سرمت تموم بشه فداتشم.

_من خوبم مهشید جون بخدا خوبم بذار برم مامانمو ببینم. سوزن سرم رو از دستم بیرون کشیدم که درد گرفت و خون جاری شد روی دستم.

شادی: چیکار میکنی دیوونه. سریع یه دستمال روی دستم گذاشت و فشار داد.

مهشید دستمو گرفت و رفتیم سمت اتاقی که رویا اونجا بود.

باید لباس مخصوص می پوشیدم مهشید لباس رو بهم پوشوند و دستی به صورتم کشید، آروم گفت: باید محکم باشی دورت بگردم رویا تو رو اینجوری ببینه پس میفته..

لب زدم: خوب میشه مگه نه؟

اگر شما نویسنده رمان هستید و از انتشار رمان در این سایت رضایت ندارید میتوانید درخواست حذف دهید

این رمان صرفا جهت معرفی بوده و برای تهیه فایل به نشریه مربوط مراجعه کنید

به این رمان امتیاز دهید