دانلود رمان دارچین به قلم ریحانه کیامری با لینک مستقیم
رمان دارچین نسخه کامل رایگان
موضوع رمان : عاشقانه
تعداد صفحات : ۴۵۵
خلاصه رمان دارچین :
دانلود رمان دارچین… ارباب اصلان، صاحب عمارت اربابیه، یه مرد مغرور و خود ساخته که وقتی عصبی میشه کسی جرأت نزدیک شدن بهش رو نداره الا یک نفر! یه دختر خدمتکار آروم و مهربون که براش چای دارچین میبره و آرومش میکنه. ارباب وارث میخواد ولی زنش که خیلی هم فیس و افاده داره راضی نمیشه بچه دار بشن. اینجاست که خورشید چشم ارباب اصلان رو میگیره! دختر خدمتکار وارث ارباب و حامله میشه…
بهترین رمان های عاشقانه 1403 را در شایسته بخوانید:
دانلود رمان الفبای سکوت به قلم زینب عامل با لینک مستقیم
دانلود رمان سایه به سایه به قلم مهسا زهیری با لینک مستقیم
دانلود رمان جهنم بی همتا به قلم زهرا غنی آبادی با لینک مستقیم
بخشی از دانلود رمان دارچین
تا شب دل در دل فیروزه نبود.
حلیمه هر گاه فرصت تنها بودن گیر می آورد شروع می کرد به توجیح کردن فیروزه که باید در تمکین اصلان خان باشد.
هر چه گفت فقط چشم بگوید و لاغیر.
حلیمه گفته بود هر چیزی که ارباب بخواهد باید انجام
دهد… هر چیزی که باشد.
فیروزه به روی خودش نمی آورد ولی از درون می جوشید.
نه مادرش بود که دلداری اش دهد و نه خواهرانش که راهنمایی اش کنند.
یک او بود و یک خاله حلیمه ای که معلوم بود دارد تمام تلاشش را می کند تا او کمتر آسیب ببیند..
هر چه به غروب و رفتن خدمتکارها نزدیک می شدند ضربان قلب فیروزه هم بالاتر می رفت…
طوری رنگش پریده بود که همه فهمیده بودند چیزی شده!
محبوبه در حالی که چند ظرف باقی مانده را مرتب می کرد خطاب قرارش داد.
_چته فیروزه؟ چرا امروز اینجوری شدی تو؟
تته پته کنان پاسخ داد: چ.. چه جوری… شدم؟
از صبح رنگت شده ماست اشکتم که دم مشکته !
صغری وارد بحث شد: _شاید مریض شده.
_ها فیروزه؟ مریض شدی؟ !
فیروزه که نمی دانست چه باید بگوید بی اراده خیره شد به خاله حليمه.
حلیمه هم به سرعت متوجه درماندگی او شد و توبیخ وار گفت: جای این حرفا اینجاست؟
نمی دونین مردای این عمارت یالله گفتن بلد نیستن یهو سرشونو میندازن میان تو؟
محبوبه خندید. _الان که کسی نیست خاله بعدم یواش حرف میزنیم دیگه. _لازم نکرده.
سپس نگاه به فیروزه کرد. اینم هیچیش نیست، بیخود حرف به دهانش نذارین که از زیر کار در بره.
صغری و محبوبه شانه بالا انداختند و مشغول کار خود شدند.
حلیمه هم با چشم و ابرو به فیروزه اشاره زد که انقدر با رفتارهایش بقیه را به شک نیاندازد.
با نصب اپلیکیشن نودهشتیا روی تلفن همراهت هزاران رمان انلاین و افلاین رو همزمان داشته باش
اگر شما نویسنده رمان هستید و از انتشار رمان در این سایت رضایت ندارید میتوانید درخواست حذف دهید