منوی دسته بندی
دانلود رمان ستاره دنباله دار به قلم لیانا دیاکو با لینک مستقیم

دانلود رمان ستاره دنباله دار به قلم لیانا دیاکو با لینک مستقیم

دانلود رمان ستاره دنباله دار به قلم لیانا دیاکو با لینک مستقیم

رمان ستاره دنباله دار نسخه کامل رایگان

موضوع رمان : عاشقانه، انتقامی، مافیایی

رمان های انتقامی

تعداد صفحات : ۱۳۶

خلاصه دانلود رمان ستاره دنباله دار:

 یکی از قلچماقایی که همراه فرانسواست چند دقیقه ای با آیپدش ور میره و بعد صفحه رو جلوی رئیسش میگیره که کاپشن بادی بزرگش باعث شده سرش برای تنش کوچیک به نظر برسه. فرانسوا آیپد رو میگیره و بعد از اینکه نگاه دقیقی بهش میندازه میاد به طرف من و صفحه ای که گزارش انتقال پول داخلش هست رو به من هم نشون میده. شماره ی حساب و مبلغ درسته. با اینحال باز به جرجیو نگاهی میندازم تا تاییدش رو بگیرم. سرش رو از روی آیپد بلند میکنه و میگه: “مبلغ به حسابمون اومده. مشکلی نیست.”

بعد از دانلود رمان ستاره دنباله دار حتما باید بخونی:

دانلود رمان اسموتی با طعم مرگ به قلم نیلوفر قنبری با لینک مستقیم

دانلود رمان هفت روز غمگین به قلم شقایق لامعی با لینک مستقیم

دانلود رمان بیرحمی شیرین (جلد اول) به قلم زوئی بلیک با لینک مستقیم

قسمتی از دانلود رمان ستاره دنباله دار

خجالتی و سر به زیر . دست کوچیک و لطیفش رو میگیرم و بوسه ای طولانی به کفش میزنم.

موهایی که زده ناکارشون کرده رو نوازش میکنم و میگم : ” حالا از اولش برام تعریف کن که چی شده. ”

پوست سفیدش سرخ میشه و دستاش رو از اضطراب تو هم گره میکنه. دستم رو میذارم روی مشتش و با صدایی محکم بهش اطمینان میدم: ” چیزی نیست عزیز دلم . میدونی که میتونی بهم اعتماد کنی درسته ؟ ”

فقط سرش رو بالا و پایین میکنه و بالاخره به حرف میاد: “اسمش رایانه، همکلاسی گابریل. اون همیشه به من لبخند میزد. من فکر می کردم از من خوشش میاد . ”

مکث میکنه و من سکوت میکنم تا خودش ادامه بده: ” یه بار هم کمکم کرد که یه مساله ی ریاضی رو حل کنم. من هم ازش خوشم اومد. ”

دلم از معصومیتش ریش میشه. قلب کوچولوش با همچین چیزای کوچکی لرزیده؟ دوباره مکث میکنه و به من نگاه میکنه اما چیزی نمیگم، فقط با توجه کامل نگاهش میکنم.

” جما، یکی از همکلاسی هام بهم گفت نباید مثل ماست باشم و باید یه حرکتی بکنم. من هم رفتم جلو و گفتم اگر دوست داشته باشه ناهار رو با هم بخوریم . ”

بغض میکنه و با چشمایی اشکی میگه: ” اما اون جلوی همه ی بچه ها به من گفت چرا باید با یه هویج متحرک غذا بخوره. گفت انقدر دور و برش نپلکم چون امکان نداره نه اون و نه هیچ پسر دیگه ای از یه دختر کک و مکی مثل من خوشش بیاد. ”

اشکش میچکه و مظلوم میگه: ” همه به من خندیدن دد. تا اینکه گابریل و لوکا بهشون حمله کردند و یه دعوای حسابی به پا شد. “

با نصب اپلیکیشن نودهشتیا روی تلفن همراهت هزاران رمان انلاین و افلاین رو همزمان داشته باش

اگر شما نویسنده رمان هستید و از انتشار رمان در این سایت رضایت ندارید میتوانید درخواست حذف دهید

این رمان صرفا جهت معرفی بوده و برای تهیه فایل به نشریه مربوط مراجعه کنید

به این رمان امتیاز دهید