دانلود رمان ستیز به قلم کوثر شاهینی فر با لینک مستقیم
رمان ستیز نسخه کامل رایگان
موضوع رمان : عاشقانه
دانلود رمان عاشقانه
تعداد صفحات : ۵۵۱
خلاصه رمان ستیز:
هیمن کنارم خم شده… آفتابی که میتابه موهای قهوه ای روشنش رو عسلی رنگ کرده… موهای لخت و قشنگی که عجیب منو یاد ماهی میندازه… هیمن زل زده به داسی که دستم گرفتم و من نگاه از اون می گیرم… با چشم دنبال اون یکی می گردم… دخترم رو میگم… صدای برخورد داس ها روی محصول برنج و برداشت اون… صدای ریز ریز خندیدن دو تا زن کمی دور تر از من، قاطیه صدای گنجشگ بازیگوشی که چپ میره…
بعد از رمان ستیز به این رمان ها هم یه سر بزن:
دانلود رمان سدم به قلم کیوان عزیزی با لینک مستقیم
دانلود رمان خدا نگهدارم نیست به قلم دریا دلنواز با لینک مستقیم
دانلود رمان قمصور به قلم صبا ترک با لینک مستقیم
قسمتی از دانلود رمان ستیز
قوری رو کج میکنم… چای خوشرنگی سر ریز میشه… بعد از اینکه از آب سماور پرش میکنم… رو به روی اون روی میز می ذارم…
اخم داره… گرفتهس… همه ی دیشب نخوابیده…
وقتی من چشم بسته بودم و اون با سر انگشتاش موهام رو نوازش می کرد… تا صبح!!
ـ تا سرد نشده بخور… سر بلند میکنه… خیره به من… روی صندلی کنارش میشینم… هنوزم خیره س…
دستپاچه میشم… لقمه میگیرم… نزدیکش نگه می دارم…
انتظار دارم ازم اونو بگیره… اما … اما خم میشه… دهن باز میکنه… لقمه رو دهنش می ذاره و کمی سر انگشتام رو زبون میزنه…
انگشتام خیس میشن… داغی زبونش حالم رو دگرگون میکنه… ته دلم رو خالی میکنه…
نگاه خیره م رو می بینه… محل نمیده… سر جاش میشینه و استکان رو بلند میکنه… مزه مزه میکنه…
تهش خونسرد سمتم برمیگرده و من هنوز ضربان قلبم طبیعی نشده…
میگه: الحق که آفتاب مهتاب ندیده ای!
نگاهم رو منحرف میکنم… هول هولکی لقمه میگیرم… اونو توی دهنم می ذارم… میخوام بگم نه… طوری نیست… با دهن پر میگم: چی میگی؟ …
لبخند کجی میزنه و میگه: می خوای منی که حتی قلبم بوی تو رو گرفته، نفهمم رنگ به رنگ شدنت رو؟!…
لقمه تو گلوم می پره… سرفه می افتم… میران لبخندش عمق میگیره…
با نصب اپلیکیشن نودهشتیا روی تلفن همراهت هزاران رمان انلاین و افلاین رو همزمان داشته باش
اگر شما نویسنده رمان هستید و از انتشار رمان در این سایت رضایت ندارید میتوانید درخواست حذف دهید