منوی دسته بندی
دانلود رمان لانه ی ویرانی به قلم بهارگل با لینک مستقیم

دانلود رمان لانه ی ویرانی به قلم بهارگل با لینک مستقیم

دانلود رمان لانه ی ویرانی به قلم بهارگل با لینک مستقیم

رمان لانه ی ویرانی نسخه کامل رایگان

موضوع رمان : عاشقانه، اجتماعی، معمایی
تعداد صفحات : ۱۱۶۷

خلاصه رمان لانه ویرانی :

دانلود رمان لانه ی ویرانی… 25 سالم بود که زندگیم دست خوش تغییرات شد. تغییراتی که شاید اول با اومدن اسم تو شروع شد؛ ولی آخرش به اسم تو ختم شد…و من نمی‌دونستم بازی روزگار چه‌قدر ناعادلانه عمل می‌کنه. اول این بازی از یک وصیت شروع شد، وصیتی که باعث شد گلبرگ کهکشان یک آدم دیگه با یک هویت دیگه بشه! رفتن به اون عمارت برای من همه چیز بود؛ چون به تو می‌رسید! به تویی که زندگی رو ازم گرفتی…به تویی که هویتم رو گرفتی!

پیشنهاد رمان عاشقانه بعد از دانلود رمان لانه ی ویرانی

دانلود رمان دیار آشوب به قلم دیبا کاف و نرجس کشاورزی با لینک مستقیم

دانلود رمان زیر باران های جنوبی به قلم معصومه راهپیما با لینک مستقیم

دانلود رمان تو را در بازوان خویش خواهم دید به قلم سامان شکیبا با لینک مستقیم

قسمتی از دانلود رمان لانه ی ویرانی

چه خیالاتی بودم که فکر می کردم با قبول شدنم؛ دوباره با صورت گلگون شده مقابل پدر میشینم و از خواستگاری محمد بهم میگه. بی جان کنارش زدم و از پله ها بالا رفتم.

کاش روزی برسه که تمام خاطره های تلخ به جای یادآوری فراموش بشن. آدم های این خونه فقط روزها رو پشت سر گذاشتن. انگار همین دیروز بود همه چیز تغییر کرد؛اون هم از ترس اومدن یک نفر که کابوس همیشه ی پدر بود… تیمور آریایی!

صدای باز شدن در فکرم رو آزاد کرد. – گلبرگ… بیام تو؟ چشم به سمتش باز کردم. لعنتی… هنوز هم چشم هاش اشکی بود.

– حالت خوبه؟ – نه تازه دارم میفهمم چی شده. مثل خودش بغض دار و آرام زمزمه کردم. – میتونم کنارت بشینم؟

سری به تایید تکان دادم. آهسته درو بست و کنارم دراز کشید. بدون مکثی دستمو با احتیاط گرفت.

دلم سوخت؛ هیچ وقت نذاشتم نزدیکم بشه. هردو پر از فکرهای بی نتیجه، صامت خیره به سقف شدیم.

بعدِ کمی سکوت پرتردید با یک حسرتی گفت: – هیچوقت نخواستی با من راحت باشی! – اما تو راحت بودی! آه سوزناکی کشید.

– هیجده سالم بود که آقا بردم باغ شخصیش تا هم سرایدار اونجا باشم هم دخترش. هرچی بود واسهم مهم نبود؛ چون دیگه یه سر پناه داشتم. منم زیاد سرزبون نداشتم.

تو پرورشگاه از همه ساکت تر بودم؛ اما آقا همیشه مجبورم میکرد تا باهمه صمیمی بشم.

با نصب اپلیکیشن نودهشتیا روی تلفن همراهت هزاران رمان انلاین و افلاین رو همزمان داشته باش

اگر شما نویسنده رمان هستید و از انتشار رمان در این سایت رضایت ندارید میتوانید درخواست حذف دهید

این رمان صرفا جهت معرفی بوده و برای تهیه فایل به نشریه مربوط مراجعه کنید

به این رمان امتیاز دهید