منوی دسته بندی
https://shayste.com/%d8%af%d8%a7%d9%86%d9%84%d9%88%d8%af-%d8%b1%d9%85%d8%a7%d9%86-%d9%88%d8%b3%d9%88%d8%b3%d9%87-%d8%b4%db%8c%d8%b1%db%8c%d9%86-%d8%a8%d9%87-%d9%82%d9%84%d9%85-%da%a9%d9%88%d8%b1%d8%a7-%d8%b1%db%8c%d9%84/

دانلود رمان وسوسه شیرین به قلم کورا ریلی با لینک مستقیم

دانلود رمان وسوسه شیرین به قلم کورا ریلی با لینک مستقیم

رمان وسوسه شیرین نسخه کامل رایگان

موضوع رمان : عاشقانه، مافیایی

دانلود رمان های مافیایی

تعداد صفحات : ۱۰۵۴

خلاصه رمان وسوسه شیرین:

اولین بار که کاسیو نامزدش رو دید، نامزدش “آقا” صداش کرد. کاسیو بعد از اینکه همسرش رو از دست داد، در حین اینکه تلاش میکنه حکومتش به فیلادلفیا رو قوی کنه، با نگهداری از دوتا بچه کوچیکش تنها مونده. الان برای بچه هاش به یه مادر نیاز داره، یکی که بتونه شب ها تختش رو گرم کنه. ولی تو دنیای سنتی که هست، انتخاب همسر براساس وظیفه اس. باید قوانین رو دنبال کرد و رسومات رو اجرا کرد. اینجوری میشه که بهش یه زن، در واقع دختری که به زور به سن قانونی رسیده، رو میدن.

این رمان ها رو از دست نده:

دانلود رمان آواز قو به قلم سیمای با لینک مستقیم

دانلود رمان سدم به قلم کیوان عزیزی با لینک مستقیم

دانلود رمان ستیز به قلم کوثر شاهینی فر با لینک مستقیم

بخشی  از دانلود رمان وسوسه شیرین:

“كاسيو” خستگی و رنجش زیر پوستم می جوشید. با آرامش بهم نگاه می کرد فکر می کرد همه چیز رو میدونه.

این مزیت اوایل جوونی بود، باور به اینکه میدونی دنیا چجوری پیش میره و فکر میکنی میتونی به شکل ایده آلت درش بیاری.

ولی خیلی زود می فهمید که ایده آل ها فقط خیالات احمقانه ی نوجوونين.

گفتم: -بيا. نمی خواستم عصبانیت این چند ماه اخیر رو سرش خالی کنم. به هرحال این تقصیر من بود که اجازه ی این ازدواج رو دادم و فکر کردم به دختر هیجده ساله میتونه همسر و مادر بشه.

فکر اینکه جولیا به یه نسخه ی بدتر از گایا تبدیل بشه شکمم رو منقبض کرد.

دهنش رو باز کرد تا بازم چیزی بگه ولی بهش نگاه هشــــدار دهنده انداختم باید یاد می گرفت کی دهنش رو ببنده. لباشو بهم فشار داد ولی ساکت موند.

اول بردمش تو اتاق دنیله در رو باز کردم ولی چراغ رو روشن نکردم. تخت دنیله خالی بود.

با حالت نگران زمزمه کرد: -کجاس؟ و رفت سمت تخت.

قلبم درد گرفت چرخیدم و از اتاق اومدم بیرون و سریع رفتم سمت انتهای راهرو پشت سرم صدای قدم ها اومد و جولیا کنارم ظاهر شد. – كاسيو؟ چیزی نگفتم. نمی تونستم.

همون جوری که فکر می کردم در آخرین اتاق سمت چپ نیمه باز بود تا ته بازش کردم نوری که داخل میومد فرم کوچیک دنیله رو نشون می داد که رو تخت کینگ رو روتختی تو خودش جمع شده بود و پتوش تا نصفه روش بود.

نفس عمیق کشیدم، از احساس گناهی که داشت درونمو می خورد متنفر بودم. نسبت به گایا خشم احساسی بود که بهتر می تونستم باهاش کنار بیام.ادامه دارد…

با نصب اپلیکیشن نودهشتیا روی تلفن همراهت هزاران رمان انلاین و افلاین رو همزمان داشته باش

اگر شما نویسنده رمان هستید و از انتشار رمان در این سایت رضایت ندارید میتوانید درخواست حذف دهید

این رمان صرفا جهت معرفی بوده و برای تهیه فایل به نشریه مربوط مراجعه کنید

به این رمان امتیاز دهید