دانلود رمان پناهِ سیاوش به قلم نسترن آبخو با لینک مستقیم
رمان پناهِ سیاوش نسخه کامل رایگان
موضوع رمان : عاشقانه، اجتماعی، همخونه ای
تعداد صفحات : ۲۰۵۹
خلاصه رمان :
دانلود رمان پناهِ سیاوش… من سیاوش پاکزادم… برخاسته، از سختی های کوچک و بزرگی هستم، که سرنوشت در سر راه قرار داده بود… اما تصمیم گرفتم در برابر مشکلات صبور بمانم و زندگی کنم…
پیشنهادی:
دانلود رمان اوپال سیاه به قلم فاطمه سیفیان با لینک مستقیم
دانلود رمان طهران_۵۵ به قلم مینا شوکتی با لینک مستقیم
دانلود رمان اسرار چهار زن به قلم فریده عرب زاده با لینک مستقیم
قسمتی از دانلود رمان پناهِ سیاوش
وارد کلاس که شدم، مهران دستش رو به سمتم دراز کرد که باهام خوش وبش کنه، بر خلاف اینکه واقعا دوستش داشتم و رفیق فابریکم بود…
با اکراه دستش رو فشردم، اون لحظه جلوی بچه ها جایی برای کم محلی نبود… سری براش تکون دادم و کنارش نشستم…
موتورت رو گذاشتم تو حیاط خانه… ظهر بریم که ببریش… نیازی ندارم بهش، فعلا زیر پات باشه… دوچرخه ات که درست شد، می برمش…
دوچرخه ی من درست بشو نیست، اوراقه. فکرش نکن، درستش می کنیم.
با خوردن زنگ آخر… تو کسری از ثانیه، از جلوی چشمم محو شد… معلوم نیست این پسر چه کاری داری می کنه، خدا به خیر بگذرونه.
کمتر از دو هفته به عید سال مانده بود… از مدرسه مستقیم به طرف تعمیرگاه حرکت کردم. این روزها وقتی به تعمیرگاه می رفتم، برگشتم با خدا بود…
روزهای شلوغ و پر کاری بود ، از نظر کاری خیلی پیشرفت کرده بودم و خیلی راحت مشکل موتور ماشین را تشخیص می دادم و ردیفش می کردم…
خیلی حس خوبی داشتم… که این قدر راه افتاده بودم… اوستا بهرام آدم با خدا ومؤمنی بود و خیلی هوامو داشت…
خیلی خوش شانس بودم که آدمی مثل اون سر راهم قرار گرفته بود…
نزدیک ساعت دوازده شب، از تاکسی سر کوچه پیاده شدم… از شدت خستگی و گرسنگی، نمی توانستم سر پا خودم رو نگه دارم،
وقتی وارد کوچه شدم با دیدن آمبولانس که کنار خانه ایستاده بود برق از سرم پرید… با سرعت به طرف خانه دویدم، صدای قلبم را کنار گوشم احساس می کردم…
با نصب اپلیکیشن نودهشتیا روی تلفن همراهت هزاران رمان انلاین و افلاین رو همزمان داشته باش
اگر شما نویسنده رمان هستید و از انتشار رمان در این سایت رضایت ندارید میتوانید درخواست حذف دهید