
دانلود رمان کارما از غزال گرائیلی سایت نودهشتیا
مشخصات دانلود رمان کارما از سایت نودهشتیا
📌 نام رمان: کارما
✍️ نویسنده: غزال گرائیلی
📚 ژانر: عاشقانه، فانتزی، اجتماعی
📥 فرمت: PDF 📱
مناسب برای: گوشی، تبلت، لپتاپ، سیستم، آیفون
_________
خلاصه دانلود رمان کارما از سایت نودهشتیا:
و امروز من در جلد آدمیزاد به زمین آمدم تا پروندهایی که خدا برای کسایی که به من و قانون دنیا معتقد هستند را کامل کنم و به شما بنده های خدا اجازه دهم که دور شوید تا کارما کارش را انجام دهد. من هیچوقت آدرس آدما رو گُم نمیکنم و…
_________
_________
قسمتی از دانلود رمان کارما از سایت نودهشتیا:
یه حس عجیبی داشتم، انگار تازه داشتم همه چیزو درک میکردم. وقتی چشمام و باز کردم، اولین کاری که انجام دادم؛ پشت سر هم نفس کشیدن بود…بعدش صدای هاروت ( یکی از فرشته های نگهبان خداوند) رو شنیدم:
ـ بالاخره تموم شد!
چشمام و کامل باز کردم و به آینهایی که روبروم داشت، نگاه کردم…سه متر پریدم عقب!! واقعا این من بودم؟!. چقدر تو ورژن آدمیزاد خوشگل ترم! باورم نمیشد!! بارها دستام، به گونههام و لمس کردم تا بالاخره باورم شد که واقعیم! خندیدم و با شادی گفتم:
ـ خدا چه چیزی خلق کرده! مگه نه؟!
هاروت خندید و گفت:
ـ آره اما یادت باشه که این آدمی که داری میبینی تو نیستی. فقط تو جسمش قرار گرفتی، برای ماموریتی که قراره تو دنیا بهت داده بشه. دانلود رمان کارما
با کلافگی نگاش کردم و گفتم:
ـ حالا نمیشد بهم یادآوری نمیکردی، یکم از شکل و شمایلم لذت میبردم؟! ضد حال!
هاروت آینه رو گذاشت پایین و با جدیت بهم گفت:
ـ با من بیا!
پشت سرش حرکت کردم وارد یه غاری شدم که پُر از روشنایی بود. نور اونقدر زیاد بود که چشمام و اذیت میکرد. هاروت رفت بالای تخته سنگی وایستاد و برای چند دقیقه چشماشو بست. میدونستم که وقتی داره بهش الهام میکشه نباید حرف بزنم.
قبلا وقتی در قالب یک جسم نبودم، نور یا تاریکی اونقدر اذیتم نمیکرد اما الان فکر کنم این حالم به خاطر انسان شدنمه. هنوزم تو پوست خودم نمیگنجیدم که قراره برم رو زمین و یه ماموریت مهم و انجام بدم! دوباره داشتم به لباسام و موهام دست میکشیدم که هاروت شروع به حرف زدن کرد:
ـ از امروز تو در قالب این جسمی که از طرف خداوند بهت داده شده، روی کره زمین بعنوان کارما قرار میگیری و بعد از اینکه ماموریت خودتو انجام دادی در ورژن اصلی خودت به آسمان برمیگردی کارما.
با ناراحتی پرسیدم:
ـ یعنی نمیشه که تا ابد انسان بمونم؟!
هاروت خودشو به نشنیدن زد و دوتا کف دستشو باز کرد، از تو دستاش نورهای ریز سبز رنگی شروع به تشعشع کردن. هاروت گفت:
ـ کارما قوانینی هست که باید اونا رو انجام بدی. بجز اسامی که بهت داده میشه، هیچ انسانی نباید تو رو ببینه! گردنبندی که بهت داده میشه از آشکال بودن جسمت محافظت میکنه اما نباید تحت هیچ شرایطی شیطونی کنی و بخوای یجوری ظاهر بشی که همه ببینند وگرنه جریمه میشوی!
قانون شماره دو: تو حق داری بعنوان کارما هر چیزی که صلاح میدونی برای تنبیه بنده خدایی که دل این اسامی رو شکستن انجام بدی و محدودیتی نداری! هر تنبیهی جز مرگ!
قانون شماره سه: اسامی که بهت داده میشه، میتونن کاری که تو با کسی که دلشون و شکستن کردی و ببینن تا هم عبرت بگیرن و هم دلشون آروم بشه! دانلود رمان کارما
_________
برای دانلود جدیدترین رمان نودهشتیا کلیک کنید:
خلاصه کتاب
مشخصات دانلود رمان کارما از سایت نودهشتیا
📌 نام رمان: کارما
✍️ نویسنده: غزال گرائیلی
📚 ژانر: عاشقانه، فانتزی، اجتماعی
📥 فرمت: PDF 📱
مناسب برای: گوشی، تبلت، لپتاپ، سیستم، آیفون
خلاصه دانلود رمان کارما از سایت نودهشتیا:
و امروز من در جلد آدمیزاد به زمین آمدم تا پروندهایی که خدا برای کسایی که به من و قانون دنیا معتقد هستند را کامل کنم و به شما بنده های خدا اجازه دهم که دور شوید تا کارما کارش را انجام دهد. من هیچوقت آدرس آدما رو گُم نمیکنم و…