دانلود رمان آشفتگی مرا داروگ میفهمد به قلم مهسا عادلی با لینک مستقیم
رمان آشفتگی مرا داروگ میفهمد نسخه کامل
موضوع رمان : روانشناسی، عاشقانه، اجتماعی
تعداد صفحات : ۳۰۰۴
خلاصه رمان :
دانلود رمان آشفتگی مرا داروگ میفهمد… دادیار آذر روانشناس معروفی با گذشتهی سیاه و تاریک که سیزده سالگی پدر میشه و ریرا شاملو دختری که بدون خبر وارد زندگی تیره و تار پدر و پسر جوان میشه تا اینکه…
پیشنهادی سایت شایسته برای شما:
دانلود رمان التیام به قلم ریحانه کیامری با لینک مستقیم
دانلود رمان زخمی سنت به قلم هاله نژاد صاحبی با لینک مستقیم
دانلود رمان مرد قانون (جلد اول) به قلم T_L_Swan با لینک مستقیم
قسمتی از دانلود رمان آشفتگی مرا داروگ میفهمد
موبایل را قطع کرد وکتش را از پشت صندلی برداشت. کتاب روی میز را درون کتابخانه گذاشت و با نگاهی به ساعتش که ده شب را نشان میداد به سرعت از مطب خارج شد.
از آن فرد ناشناسی که به خانه اش آمده بود می ترسید. پشت چراغ قرمز ایستاد و مشت محکمی را نثار فرمان کرد، نمی دانست قرار است با چه کسی مواجه شود، دست به چشمان خسته اش کشید و عصبی سر تکان داد.
چه باید می کرد؟ با دیدن مرد باید به کدام ریسمان چنگ میزد؟ در سرش افکار مختلف غلت میزد.
پس از آن تماس دیگر طاقت غافلگیری جدید را نداشت. با تیری که سرش کشید، آخی را لب زد و به سمت داشبورد خم شد و آن را باز کرد.
بسته ی قرصش را درآورد و بدون آب حبه ای از آن را قورت داد.
با سبز شدن چراغ حرکت کرد اما متاسفانه خیابان های تهران شلوغ تر از همیشه بود، گویا آنها هم متوجه آشفتگی حال دادیار شده بودند که دستش می انداختند و راه را برای زودتر رسیدن سخت می کردند.
نیم ساعتی طول کشید تا به خانه برسد، بی توجه ماشین را در کوچه رها کرد و به سمت ورودی اصلی رفت.
در را گشود و با دیدن آسانسور که در طبقه پنجم ایستاده بود به سمت پله ها دوید و دوتا یکی بالا رفت.
جلوی در خانه که رسید روی زانو خم شد و تلاش کرد تا نفسی تازه کند. دست روی پیشانی عرق کرده اش کشید و موهای سیاهش که از شدت عرق روی پیشانی افتاده بودند را به سمت بالا هدایت کرد…