دانلود رمان هشتگ به قلم نگار.ق با لینک مستقیم
رمان هشتگ نسخه کامل رایگان
موضوع رمان : عاشقانه، هیجانی
تعداد صفحات : ۱۵۲۸
خلاصه رمان :
دانلود رمان هشتگ… ماری یه دختره جسوره که برای خواستههای خودش میجنگه، یه دختر بلاگرِ که شاخ اینستاست و معروفه، از بچگی عاشق آراز پسر عموشه ولی آراز اونو اصلاً نمیبینه و دوستش نداره تا اینکه آراز تصادف میکنه و به کما میره و وقتی به هوش میاد حافظش رو از دست داده… ماری از فرصت سوءاستفاده میکنه و بهش میگه ما قبلاً با هم رابطه داشتیم و باید ازدواج کنیم. ازدواج میکنن و…
پیشنهادی:
دانلود رمان بهاری که باران نبارید به قلم راضیه خیرآبادی با لینک مستقیم
دانلود رمان آمیخته به تعصب به قلم رضوانه با لینک مستقیم
دانلود رمان لمس دشمن به قلم holly_renee با لینک مستقیم
قسمتی از داستان رمان هشتگ
“آراز” شمارہي پلاكها رو چک کردم. ۳۸ روکه دیدم ماشین رو متوقف کردم و برای کیهان نوشتم: -رسیدم. جواب درجا رسید: اومدم داداش.
کل کوچه رو تو تاريكي شب خوب نگاه کردم. انقدر دقیق که شاید يك لحظه چیزی یادم بیاد، ولي هيچ…
در ماشین که باز شد سمت کیهان برگشتم سلام دادم که گفت: – آخ اگه بدونی چقدر دلم واسه این شب گردي ها تنگ شده بود.
-اهل شب گردي هم بودیم؟ – اوووو، تا دلت بخواد. چی کار می کردیم؟ -موزيك و سیگار و حتي گاها این ساعت می رفتیم باشگاه. -خب؟ الان کجا بریم؟ هیچ جا، فقط بریم…
بي هدف حرکت کردم. کمی که گذشت کیهان پرسید: -بپرس.
با تعجب نگاهش کردم که گفت: قطعا دلت برام تنگ نشده که اومدی اینجا. اومدي سوال بپرسي.
_شاید باورت نشه ولي براي پرسیدن ترس دارم. -می ترسی دروغ بگم؟
-مي. ترسم راستت زبادي ناامید کننده باشه. کیهان نفس عمیقی کشید و بحث رو عوض کرد: واسه عروسیت حاضري؟
-عروسي… بعد تلخ خنديدم: حاضر؟ خودتو بذار جاي من و ببین حاضرم یا نه. -چطور شد که فوري ازدواج کردي؟ – از آرمان نپرسيدي؟ -زیادي شخصي بود. فقط از خودت می تونستم بپرسم.
-يه موضوعي پیش اومد که باید انجام مي شد. – پس واسه از تو پرسیدن هم غربیه ام. -همه واسه من غریبه ان.
– به هر حال اگه واسه مراسما کمکي خواستي بهم بگو. خودم کاري ندارم که کمکم بخوام. فقط رفتم، یه کت و شلوار تن زدم، همونوگرفتم و تموم. زندگي من…
کیهان کلافه حرفمو برید: بس کن دیگه…
اگر شما نویسنده رمان هستید و از انتشار رمان در این سایت رضایت ندارید میتوانید درخواست حذف دهید