دانلود رمان تاریکی شهرت به قلم صدیقه مرادی با لینک مستقیم
رمان تاریکی شهرت نسخه کامل رایگان
موضوع رمان : عاشقانه، هیجانی، رازآلود
تعداد صفحات : ۳۶۴۹
خلاصه رمان :
دانلود رمان تاریکی شهرت… وقتی یک رابطه به بنبست عاشقی میرسد؛ همان جایی که دیگر احساسی باقی نمانده و هر چه هست حسرت گذشتهی بر جای مانده است، امکان ندارد تمام تقصیرها بر گردن یک نفر باشد! یک جایی… یک روز و حتی لحظهای قدِ چشم بر هم زدن هر دو نفر خودخواه شدهاند، عشق را به سخره گرفتهاند و فکر کردهاند بدون عشق هم سَر میشود! اما کاش انسانها میفهمیدند وقتی یک روز دو قلب خالصانه با هم پیوند میخورند هرگز بعد از آن نمیتوانند…
پیشنهادی شایسته:
دانلود رمان کد آبی به قلم مهدیه افشار با لینک مستقیم
دانلود رمان زیر ایوان ماه به قلم ف.صفاییفرد با لینک مستقیم
دانلود رمان ناردونه برفی به قلم فرناز احمدلی با لینک مستقیم
قسمتی از داستان رمان تاریکی شهرت
قدم در سالن طبقه ی بالا که می گذاریم احساس میکنم قلبم نمیزند در واقع میتوانم ادعا کنم هیچ نبض تپنده ای در بدنم نمانده است.
با چشمانی از حدقه در آمده نگاه می چرخانم و هیچ خبری از حضور سهیل وجود ندارد.
یزدان به طرف تلویزیون روشن می رود و حین خاموش کردنش با اخم به طرف من سر می چرخاند.
چیزی به بر هم خوردن تعادلم نمانده است و فوراً دست روی دیوار می گذارم.
استرس و ترس مثل همیشه علایم حیاتیام را به یغما برده اند. کنار دیوار سُر میخورم و همه ی جانم سر است.
دست و پاهایم یخ زده اند و درست مثل انسانی هستم که تمرین نفس های عمیق و ممتد می کند! _ارمغان!
صدای تند قدم هایش و بعدش فشار دستش روی شانه ام نگاهم را میخ صورت او میکند.
ابروهایش انگار خیالِ فاصله گرفتن از یکدیگر را ندارند و همین باعث شده است چهره اش جدی و سخت به چشم بیاید. معلومه چته؟!
عصبی ست. حتی یقین دارم متوجه ی فضای غیر طبیعی خانه شده است و مقصر همه اینها من هستم که نتوانسته ام ترسم را کنترل کنم.
بازویش را می گیرم و می خواهم برخیزم که برای کمک کردن سریع نیم خیز می شود.
-نمیدونم چرا یهو سرم گیج میره! یهو همه جا سیاه میشه!
نگرانی مثل تبر شک رخنه کرده درون چشمانش را از ریشه قطع می کند.
_حتماً ضعف کردی چرا بهم زنگ نزدی؟ اگه یهو میخوردی زمین چی؟ اگه اتفاقی میفتاد!
اگر شما نویسنده رمان هستید و از انتشار رمان در این سایت رضایت ندارید میتوانید درخواست حذف دهید