منوی دسته بندی
دانلود رمان دره رویاهای سرگردان به قلم مائده فلاح با لینک مستقیم

دانلود رمان دره رویاهای سرگردان به قلم مائده فلاح با لینک مستقیم

دانلود رمان دره رویاهای سرگردان به قلم مائده فلاح با لینک مستقیم

رمان دره رویاهای سرگردان نسخه کامل

موضوع رمان : عاشقانه

تعداد صفحات : ۲۱۰۵

خلاصه دانلود رمان دره رویاهای سرگردان:

دانلود رمان دره رویاهای سرگردان… الناز با سپهر قرار خواستگاری گذاشته و خانواده ها آماده برای عروسی این دو هستن.. آتلیه ای که الناز و دو دوستش شراکتی راه انداختن بخاطر پدر یکی از دوستان الناز، از بین میره… الناز ناگزیر به خونه عمه اش میره تا هم از مادرشوهر عمه اش نگهداری کنه و هم جای خواب داشته باشه ولی با ورود بهزاد …

بهترین رمان های ایرانی را از شایسته بخوانید

دانلود رمان قرارمان کنار رازقی ها به قلم مریم عباسقلی با لینک مستقیم

دانلود رمان رثا به قلم زهرا ارجمندنیا و دریا دلنواز با لینک مستقیم

دانلود رمان پارازیت به قلم زینب عامل با لینک مستقیم

بخشی از دانلود رمان دره رویاهای سرگردان را با شایسته بخوانید:

تمام عصبانیتم از سپهر که با دیدن زنجیر و توپ از وجودم رخت بر بسته بود، با تمام قدرت بازگشت.

منتظر بودم امشب همه ی دنیا را بسیج کنم تا بتوانم با سپهر صحبت کنم و آن قدر فریاد بر سرش بزنم که خالی بشوم.

سریع از جایم بلند شدم و به سرویس بهداشتی رفتم تا دست و صورتم را بشویم.

عمه آدمی نبود که بشود به سادگی او را از احوالات درون خود دور نگه داشت.

شماره‌ی مامان را گرفتم تا اگر عمه بالا آمد من را مشغول صحبت کردن با او ببیند.

عمه امروز شادتر از هر روز دیگر بود و فریب لبخندم را خورد و هیچ نفهمید.

با کمال میل به پرحرفی مامان گوش دادم و ایرادی نگرفتم.

چرا از دختر عمویش گله دارد که ماه ها گله دارد که ماه ها پیش خانه خریده و از او پنهان نگه داشته است.

مامان ناخواسته نصیحتی به من کرد که سخت نیازمند آن بودم: یاد بگیر از مردم، هزار تا کار میکنن هیچکس خبر نداره!

سروصدای سالن خانه برای آمدن بهزاد بود.

آرام و بی صدا از پله ها پایین رفتم حاج خانم حرف میزد و آقا کیوان می‌خندید.

بهزاد روبروی پله ها در انتهای سالن، تکیه داده به دیوار پشت به قله ایستاده بود و به حاج خانم نگاه می‌کرد.

خیره خیره نگاهش کردم. محال بود آمدن من را حس نکرده باشد، اما دلیل نادیده گرفتنش را نمی فهمیدم.

آقاکیوان که به سمتم برگشت و جواب سلامم را داد دیگر نتوانستم او را رصد کنم …

با نصب اپلیکیشن نودهشتیا روی تلفن همراهت هزاران رمان انلاین و افلاین رو همزمان داشته باش

اگر شما نویسنده رمان هستید و از انتشار رمان در این سایت رضایت ندارید میتوانید درخواست حذف دهید

این رمان صرفا جهت معرفی بوده و برای تهیه فایل به نشریه مربوط مراجعه کنید

به این رمان امتیاز دهید