منوی دسته بندی
دانلود رمان غارتگر (جلد دوم مجموعه منظومه تاریک) به قلم پرتو فرهمند با لینک مستقیم

دانلود رمان غارتگر (جلد دوم مجموعه منظومه تاریک) به قلم پرتو فرهمند با لینک مستقیم

دانلود رمان غارتگر (جلد دوم مجموعه منظومه تاریک) به قلم پرتو فرهمند با لینک مستقیم

رمان غارتگر (جلد دوم مجموعه منظومه تاریک) نسخه کامل رایگان

موضوع رمان : عاشقانه، مافیایی، معمایی، انتقامی

تعداد صفحات : ۶۹۵

خلاصه رمان غارتگر:

دانلود رمان غارتگر… چه اتفاقی میوفته وقتی طوفان رام‌ نشدنی با اقیانوس بی‌انتها در تاریکی شب برخوردن کنه؟ تریستن «شکارگر» کین، برای ورود مورانا ویتالیو به زندگیش آماده نبود. بعد از اینکه قسم چند ساله‌ش رو در یک شب بارونی شکوند، در جنگی بین رنج‌های گذشته‌ش و آینده‌ی نامعلوم گیر افتاد. تنها چیزی که ازش مطمئن بود؟ اینکه زندگی اون دختر هنوزم متعلق به خودشه. مُرده ها از توی گور بلند میشن. امپراتوری شروع به سقوط میکنه.

3 رمان پیشنهادی سایت شایسته:

دانلود رمان تلاطم ماهی ها به قلم زهرا لاچینانی با لینک مستقیم

دانلود رمان هوژین به قلم مرجان مرندی با لینک مستقیم

دانلود رمان دره رویاهای سرگردان به قلم مائده فلاح با لینک مستقیم

بخشی از دانلود رمان غارتگر

قدم زدن در گورستان در حالی که بازوی دوست پسرش رو گرفته بود و تظاهر می‌کرد که عزادار یکی از عزیزترین مردهای زندگیش هست،

وضعیت ایده آلی برای شروع یک صبح دل انگیز نبود.

ولی به هرحال مجبور شده بود که ساده ترین پیراهن سیاهش رو به تن کنه و با مالیدن کرم پودر و کمی آرایش کاری کرده بود که صورتش بیرنگ و رو و غم زده به نظر برسه.

چشماشو از پشت عینک به زمین دوخته بود و جوری انگشتاشو دور ساعد دست تریستن حلقه کرده بود که انگار بدون اون نمیتونه سرپا بایسته.

حقیقتا خودش هم تحت تاثیر بازیگری خوبش قرار گرفته.

از طرفی دیگه تریستن مثل سنگ شده بود و کمری خمیده مراسم رو تماشا می‌کرد.

اگر مورانا حقیقت رو نمی‌دونست فکر می‌کرد که واقعا داره رنج و درد عمیقش رو پشت چهره‌ی سنگیش پنهان میکنه.

تابوتی که جنازه‌ی سوخته “دانته” درونش خوابیده بود، داشت زیر خاک دفن میشد.

قبل از رسیدن به مراسم، تریستن توی ماشین بهش که جسد متعلق به یک خائنه که از لحاظ جثه به دانته توضیح داده بود شباهت داشته.

و در این حین، خود دانته واقعا آب شده بود و رفته بود زیر زمین مورانا بود.

امروز صبح سعی بود تا دوباره با آمارا تماس بگیره و حالش رو بپرسه اما شماره‌ش در دسترس نبود.

و وقتی زیا بهش سر زد و با چشم هایی پر از غم سراغ دخترش رو از مورانا گرفت،

فهمید که قضیه جدی تر از این حرفاست و واقعا نگران شده بود …

با نصب اپلیکیشن نودهشتیا روی تلفن همراهت هزاران رمان انلاین و افلاین رو همزمان داشته باش

اگر شما نویسنده رمان هستید و از انتشار رمان در این سایت رضایت ندارید میتوانید درخواست حذف دهید

این رمان صرفا جهت معرفی بوده و برای تهیه فایل به نشریه مربوط مراجعه کنید

به این رمان امتیاز دهید