
دانلود رمان جایی میان دو جهان از آماتا سایت نودهشتیا
مشخصات رمان جایی میان دو جهان از سایت نودهشتیا
📌 نام رمان: جایی میان دو جهان
✍️ نویسنده: آماتا
📚 ژانر: عاشقانه، درام
📥 فرمت: PDF
📱 مناسب برای: گوشی، تبلت، لپتاپ، سیستم، آیفون
__
خلاصه رمان جایی میان دو جهان از نودهشتیا:
این قصهی دختریست که در مجازی عاشق شد، در واقعیت جنگید و در نهایت، با قلبی شکسته، به دنیای خاکستری خود بازگشت. قصهی عشقی که بود اما هرگز نباید میبود.
__
برای مطالعه رمانهای جدید نودهشتیا کلیک کنید:
__
قسمتی از رمان جایی میان دو جهان از سایت نودهشتیا:
به دفتر خاطرات کف اتاق خیره شدم. آخه چطور میتونستم همه خاطرات رو مثل پتک تو سرم بکوبم و تایپشون کنم.
سردرگم بودم. با خودم گفتم شاید شد عسل، بیا این راه رو هم امتحان کنیم. باید متوجه اشتباهش بشه، بفهمه من کم سختی نکشیدم. حق دارم الآن که رفته داستان رو از دید خودم تعریف کنم.
بهش پیام دادم:
– هی سلام راستش برات یه غافلگیری دارم، الآن که داری میری به نظرم نسخه تایپ شده دفتر گزارش کارم رو بهت بدم، اگه بخوای.
پیامم رو خوند و شروع به تایپ کرد. رمان جایی میان دو جهان
– سلام آره با کمال میل!
نفس عمیقی کشیدم که بیشباهت به آه نبود.
– بهم سه روز مهلت تایپ بده.
طولی نکشید که جواب داد:
– قبوله.
گوشیم رو کنار گذاشتم حالم خوب نبود. خیلی وقت بود که حال خوبی نداشتم.
چقدر بخاطر این آدم خودم رو توی دردسر انداختم، حالا که فکر میکنم میبینم ارزشش رو نداشت.
چشمهام رو بستم خاطرات تلخ گذشته دوباره برام تداعی شد. خاطرهای از روزهای آشنایی…
* زمان گذشته*
کف اتاق ولو شدم و گوشیم رو چنگ زدم. “دیگه آخراشه. فقط تا بیست و دوم خرداد ماه و بعدش خداحافظ مجازی! خداحافظ این بازیهای مسخره!” یه کم دیگه تو این گپ چت میکنم و تموم. رمان جایی میان دو جهان
گپ بلوچها! باید مثل دختر بلوچ اصیل و متین رفتار کنم، سنگین و رنگین! داشتم به این مسائل فکر میکردم که عکسی توی گروه ارسال شد.
– با لباس کار جدید چطورم؟
رها دختری که به تازگی باهم آشنا شده بودیم با لحن چندشی تایپ کرد:
-وویی گوگولی کجا بودی دلم برات تنگ شده بود.
– درس میخوندم کوفهای!
داشتن باهم حال و احوال میکردن به عکس خیره شدم نت مفت ندارم دانلودش کنم، حالا چون وایفای داریم که نباید هرچیزی رو دانلود کنم. حس منزجر کنندهای از مکالمه بین اون دو نفر داشتم.
بیتفاوت گذشتم اما حرفهای چندشآور رها و پسری که اسمش امیر بود روی اعصابم رژهکنان سالسا میرقصید. زیر لب غرولندکنان ادای رها رو در آوردم:
ووی چقدر قشنگ شدی خوشتیپ.
ایشششش.
از تعریفهای رها کنجکاو به دیدن عکس شدم دلم میخواست جفتشون رو مسخره کنم و پوزه پسره رو به خاک بمالم. عکس رو دانلود کردم، جهنم الضرر!
پسر گندمگونی با لباس آبی کاربنی و قد بلند که چشم و ابرو عسلی رنگی داشت با ته ریش و هیکلی ورزیده. درکل بد نبود.
با فکر خبیثی پیام دادم: کجاش قشنگه من باید برم نماز وحشت بخونم از ترس این بیشتر ترسناکه تا قشنگ.
رها: عه، نه عسل جون! رمان جایی میان دو جهان
– آره رها نگانگا ترسیدم!
امیر(همون پسره): عجب انقدر ترسناکم؟ اگه من ترسناکم تو وحشتناکی!
من: عهعه! من برم وضو بگیرم، نماز وحشت واجبه.
– برو!
از مجازی بیرون اومدم. اینترنتم رو خاموش کردم. نگاهی به برگههای ریاضی کف اتاقم انداختم، بشینم یکم ریاضی بخونم.
بعد از کلی تمرین ریاضی گوشیم رو برداشتم به دوستهام جواب دادم و به گپ بلوچ ها رفتم. همزمان با من امیر هم آنلاین شد و پیام داد مشغول حرف زدن با بقیه بودم که امیر روی پیامم ریپلای زد.
__
برای دانلود رمان جدید نودهشتیا کلیک کنید:
خلاصه کتاب
مشخصات رمان جایی میان دو جهان از سایت نودهشتیا
📌 نام رمان: جایی میان دو جهان
✍️ نویسنده: آماتا
📚 ژانر: عاشقانه، درام
📥 فرمت: PDF
📱 مناسب برای: گوشی، تبلت، لپتاپ، سیستم، آیفون
خلاصه رمان جایی میان دو جهان از نودهشتیا:
این قصهی دختریست که در مجازی عاشق شد، در واقعیت جنگید و در نهایت، با قلبی شکسته، به دنیای خاکستری خود بازگشت. قصهی عشقی که بود اما هرگز نباید میبود.