منوی دسته بندی

دانلود رمان کافه کوچه فایل PDF

تومان32.000

توضیحات

دانلود رمان کافه کوچه فایل PDF

دانلود رمان کافه کوچه فایل PDF

نام رمان: کافه کوچه

نویسنده: فرزانه صفایی فرد

ژانر رمان: عاشقانه

خلاصه رمان کافه کوچه :

لیلیِ داستان، دختر هنرمندی‌ست که با رویاپردازی خود در کوچه‌ها قدم می‌زند. او خیلی ناگهانی و اتفاقی به کافه کوچه‌ای می‌رسد که بین مشتریانش، حرکتِ جذابِ یادگاری نوشتن و روی تابلو چسباندن باب شده. او با پیدا کردن یادداشتی خاص مابین یادداشت‌های عادیِ دیگر به آن جذب شده و به دنبال کشفِ رمزهای توی یادداشت و صاحب آن نوشته می‌رود.
«شاید یه روز، تقدیر تو رو به من برسونه…
میانه‌ تقدیر، حوالی شفق، همین کوچه، می‌بینمت.»

مقداری از متن رمان کافه کوچه :

محیط تاریک و هوای سنگین شده از بوی دودی، که انشاالله فقط سیگار بوده باشد، عمیقا توی ذوق می‌زد و از آن‌طرف هم موسیقی ناخوشایندی که پخش می‌شد، بیشتر آدم را عصبی می‌کرد. البته خودشان مشکلی نداشتند و فکر می‌کردند عجب جای خفنی هم دارند! درنتیجه چون در این دسته‌بندی فقط من ناراضی بودم، تشخیص این‌که میان ما، من آدم نبودم یا آن‌ها را به خود خدا سپردم.
در کل فضا از آن مدل‌هایی بود که مدرنیته و فرهنگ قرن حاضر داشت از در و دیوارش بیرون می‌ریخت. به روح بابا، که خودش هم شاهد بود، چشم چشم را نمی‌دید و خودشان هم حدسی با هم وارد رابطه می‌شدند.
خلاصه چون فضا به صورتی بود که ترسیدم به جای تهاجم فرهنگی، مورد تجاوز و غیره قرار بگیرم، دُمم را روی کولم گذاشتم و بی‌خیال ضایع شدن و این حرف‌ها به سرعت از آن‌جا گریختم. روح بابا به افتخارم سوت بلبلی می‌زد!
این‌بار اما هم فضای کافه و هم احتمالا کادرش عوض شده‌اند. آن‌قدر دامنهٔ تغییرات گسترده است که از بیرون هم توجه را جلب می‌کند. فضای روشن، بوی عود، گلدان‌های دلبر و رومیزی‌های چهارخانه و رنگی باعث می‌شود فکر کنم برای اولین‌بار پا به این مکان روشن گذاشته‌ام.
همین‌طور که جلو می‌روم، میزها را از نظر می‌گذرانم. به جز دو تا بقیه خالی هستند. میزهای مربع و دایره‌ای شکل، از یک‌نفره به بالا. نگاهی به دو تا میز یک‌نفره می‌اندازم و از آن‌جا که کمتر پیش می‌آمد یک‌نفره‌ها را تا این حد آدم حساب کنند، توی دلم به افتخارشان دست می‌زنم.
دیوار انتهایی کافه با پنجره‌های بلند سه‌تکه، فضا را به خوبی روشن و دلباز کرده و باعث می‌شود دلم بخواهد یک امتیاز دیگر به کافه کوچه بدهم، چون دست کم روابط در روشنایی و با شناختی حداقل از قیافهٔ طرف شکل می‌گیرد.
از کنار یکی از یک‌نفره‌ها که سه فنجان سفید کوچک، با اثرات قهوه‌ای درونشان، به صورت افقی کنار هم قطار شده‌اند، می‌گذرم و بعد از چشم‌غره‌ای که به صورت پیش‌فرض حوالهٔ زوج جیک‌توجیک کنار دیوار می‌کنم، به سمت آن یکی میز یک‌نفرهٔ وسط سالن می‌روم و پشتش می‌نشینم. همانی که رومیزی‌اش چهارخانه‌های سفید و آبی دارد و زاویهٔ دیدش جوری تنظیم شده که خدایی نکرده دلت برای زوج جیک‌توجیک تنگ نشود.
با وجود تمام این سنگ‌اندازی‌ها، نگاهم با حالی خوب میان کافه می‌چرخد. گلدان‌ها بی‌نظیرند، آن‌قدر که به سرم می‌زند همین امشب چندتایی از گلدان‌های دردانهٔ مامان کش بروم و صفایی به اتاقم بدهم، و برای اثبات قضیهٔ «غیرممکن، غیرممکن است» یکی دو تا پنجره با خورشید هم روی دیوارهای بی‌پنجره‌اش نقاشی کنم، شاید گل‌ها هم جوگیر شدند و نبود نور را به روی خود نیاوردند.

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “دانلود رمان کافه کوچه فایل PDF”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *