
دانلود رمان گوزن از سایت نودهشتیا
مشخصات دانلود رمان گوزن از سایت نودهشتیا
📌 نام رمان: گوزن
✍️ نویسنده: ناشناس
📚 ژانر: عاشقانه
📥 فرمت: PDF
📱 مناسب برای: گوشی، تبلت، لپتاپ، سیستم، آیفون
_______
خلاصه دانلود رمان گوزن از سایت نودهشتیا:
این رمان روایت زندگی ۵ نفر را به تصویر میکشد آرزو ، آرمان ، کوهیار و کوهسار که دو برادر دو قلوان ریما و در آخر هم یاراشخصیت اصلی این داستان یارا دختری شیطون و مقاوم که چند سال پیش بخاطر سختی و تحقیر و توهین و کتکایی که مدام از خانوادش میخورده از پدرش یک چک با مبلغ بالا میدوزده و به ترکیه فرار میکنه و …
_____
_____
قسمتی از دانلود رمان گوزن نودهشتیا:
شاید اینهمه لیلی به لالای آرمان گذاشتنشون باعث شده بود که آرمان معتاد بشه و اونهمه درگیری و بدبختی به بار بیاره.
ریما دیگه کلافه شده بود از غرهای آرزو:
– بسه آرزو! خدایی هم خودتو پیر کردی هم ما رو. از چی نگرانى؟ به زور نمیبرنت سر سفره عقد که اگه خوشت نیومد، فوقش فراریش میدیم، باشه؟
آرزو با اضطراب جواب داد:
– آخه چطوری؟ مامانم میگه این دفعه راه فرار نداری، باید با این پسره ازدواج کنی. هیچ عیب و ایرادی هم قبول نیست. بخدا تو عکسشو ندیدی ریما؛ دماغش عین فلفل دلمهایه. میمونه پسره خیلی زشته! فک کن شوهر قبلی من یه بازیگر مشهور بود که از لحاظ قیافه کل ایران براش سر و دست میشکوندن، الان برم با همچین آدم زشتی ازدواج کنم؟
من و ریما تازه فهمیدیم داستان چیه که تو همون لحظه هر دو یدونهای کوبیدیم تو سرمون. آرزو ظاهر آدمها براش خیلی مهم بود و به خاطر همین هم فریب اون بازیگر رو خورد. پسره تا تونست از پول آرزو استفاده کرد تا توی دنیای سینما خودش رو جا بده و بعد از سه سال، وقتی دید خیلی مشهور شده و برای خودش بروبیایی پیدا کرده، آرزو رو ترک کرد تا راحت به خوشگذرونیهاش برسه و کسی بهش نگاه بالا و ابرو نکنه.
موهای آرزو رو یه کمی بهم ریختم و بهش گفتم:
– بهش فکر نکن، حداقل بذار بیاد. شاید خوشت اومد، وگرنه تا من و ریما رو داری غم نداری. کاری میکنیم پسره خودش فرار کنه و دیگه اسمتم نیاره.
بعد چشمکی شیطونانه بهش زدم:
– که البته خودت میدونی کار خیلی سختی نیست؛ دو بار اون روی سگت و جلوش بالا بیاری، دمشو میذاره رو کولش.
ریما با صدای بلند میخندید و آرزو هم حرص میخورد، اما کمکم خودش هم شروع کرد به خندیدن. دانلود رمان گوزن
– خدایی من شما دوتا دیوونه رو نداشته باشم، کی میتونه با وجود اونهمه تخریب کردنم بازم حالمو خوب کنه؟
یک ماچ آبدار به گونش زدم و سریع از جا بلند شدم که دستش بهم نرسه.
– کجا؟ بیا، نمیذارم بزنتت!
ریما با صدای بلند خندید.
من هم تو اون سر و صدا تا میتونستم با صدای بلند گفتم:
– میرم دستشویی! بابا کیه که از این بزغاله بترسه!
با خنده رومو برگردوندم و بازم متوجه سنگینی نگاهش شدم. چشمام ضعیف بود و دور رو تار میدیدم و عینکم هم همراهم نیاورده بودم. از دور کسی رو دیدم که سرش به طرف من بود، ولی نتونستم تشخیص بدم کیه! بیخیالش شدم و رفتم سمت دستشویی.
ده دقیقه بعد که برگشتم، دیدم آرزو داشت میرفت.
– کجااا؟
– میرم، بمیرم از دست این ریما! تازه انگار تو رو هم اغفال کرده. میخوای بری خونه؟ – آرزو گفت.
خندیدم، موهامو زدم پشت گوشم:
– آره، ببخشید، ولی میخواستیم تو رو هم با خودمون ببریم.
– اونجای آدم دروغگو، من رفتم. در ضمن کار دارم و بهتون هم نمیگم چه کاری! برید خودتون خوش باشید.
هرچند میدونستیم چه کاری دارد، ولی بماند! برگشتم سمت ریما و شاکی گفتم:
– باز تو آرزو رو ناراحت کردی ها!
ریما محکم بغلم کرد و محکم ماچم کرد؛ رد رژ پررنگش روی صورتم موند.
– قوربون تو بشم اون خره! در ضمن ناراحت نشد، خودت میدونی که کار داشت توله! آخرش از دست این دوتا سر به بیابون میذارم من.
ریما ته بطری رو ریخت تو لیوان و خودش تا ته سر کشید.
– یار یاری، بریم خونه؟
– باشه. – کیفم رو برداشتم و رفتیم سمت در خروجی که همون لحظه گوشی ریما زنگ خورد. شروع کرد به انگلیسی حرف زدن و رفته رفته حرارت حرفاش بیشتر شد…
______
خلاصه کتاب
مشخصات دانلود رمان گوزن از سایت نودهشتیا
📌 نام رمان: گوزن
✍️ نویسنده: ناشناس
📚 ژانر: عاشقانه، طنز، معمایی
📥 فرمت: PDF
📱 مناسب برای: گوشی، تبلت، لپتاپ، سیستم، آیفون
خلاصه دانلود رمان گوزن از سایت نودهشتیا:
این رمان روایت زندگی ۵ نفر را به تصویر میکشد آرزو ، آرمان ، کوهیار و کوهسار که دو برادر دو قلوان ریما و در آخر هم یاراشخصیت اصلی این داستان یارا دختری شیطون و مقاوم که چند سال پیش بخاطر سختی و تحقیر و توهین و کتکایی که مدام از خانوادش میخورده از پدرش یک چک با مبلغ بالا میدوزده و به ترکیه فرار میکنه و ...