منوی دسته بندی
دانلود رمان نیلوفری برای مرداب به قلم مهین عبدی با لینک مستقیم

دانلود رمان نیلوفری برای مرداب به قلم مهین عبدی با لینک مستقیم

دانلود رمان نیلوفری برای مرداب به قلم مهین عبدی با لینک مستقیم

رمان نیلوفری برای مرداب نسخه کامل رایگان

موضوع رمان : عاشقانه، اجتماعی

تعداد صفحات : ۶۱۷

خلاصه رمان :

دانلود رمان نیلوفری برای مرداب… سیگار میان انگشت میانی و اشاره‌ام له‌ له می‌زد برای مجدد بوسیدن لب‌هایم و پک زدن محکم‌ من! نگاهم به رقص‌نور، دود و عطر و ادکلن‌های در هم ادغام شده عادت کرده بود! این چندمین پارتی‌ای بود که می‌گرفتم؟ نمی‌دانم! سیگار بین لب‌های رژ خورده و درشتم فرستادم و از اعماق وجودم پک زدم و دودش را بیرون فرستادم. -خفه نشی نیلی؟ تنه‌ای که جلو کشیده بودم را عقب فرستادم و پا روی پا انداختم…

برترین رمان های مافیایی ایرانی

دانلود رمان گریز از تو به قلم مریم نیک فطرت با لینک مستقیم

دانلود رمان چاو چاو به قلم سروناز روحی با لینک مستقیم

دانلود رمان تولد لوکا به قلم لیانا دیاکو با لینک مستقیم

بخشی از دانلود رمان نیلوفری برای مرداب

چند روزی از مستقر شدنم در طبقه ی بالای نشریه می گذرد. چند روزی که اگر کمک های علی نبود به حتم در تمیز کردن و رنگ کردن طبقه وا میماندم.

حجم کارها خستگی زیادی را روی دوشم گذاشته بود.

از خرید وسایل ساده برای خانه تا مدام رفت و آمد کردن نایی برایم نگذاشته بود.

نمی خواستم حتی وسیله ای کوچک از خانه ی قبلی ام بیاورم وقتی دیگر برایم مهم نبود.

با این حال خرج زیادی کرده بودم و اگر کاری پیدا نمی کردم به حتم بـه مشکلات زیادی برخورد می کردم.

این بین فکر آن مرد هم یک دم از ذهنم دور نمیشد در این چند وقت خبری از او نبود و حدس میزدم آرامش قبل از طوفان است!

روزی خواهد آمد که من انتظارش را نخواهم داشت و همچو طوفانی وحشتناک تمام زحماتم را بر باد دهد…

حتی در این چند روز آنقدری فکر نیوشا را می کردم که هیچ به فکر خودم نبودم.

با خرید هر وسیله ای با تمیز کردن گوشه ای از این طبقه فکر جا داشتن و یا نداشتن نیوشا دیوانه ام می کرد.

هر چند مدام به خودم تشر میزدم بیخیال غرورم شده و یا به نامی زنگ بزنم و یا مامان.

اما حتی حوصله ی کلامی حرف زدن با آن ها را هم در خودم نمی دیدم.

وقتی آن ها هم کم مقصر نبودند در این بل بشویی که در زندگیمان بوجود آمده بود.

با این حال از خودم مطمئن نبودم. هر آن امکان داشت بیخیال همه چیز شده و تماس بگیرم و از حال نیوشا باخبر شوم.

منی که بوقتش هم پای خواهرم نبودم و حال…

با نصب اپلیکیشن نودهشتیا روی تلفن همراهت هزاران رمان انلاین و افلاین رو همزمان داشته باش

اگر شما نویسنده رمان هستید و از انتشار رمان در این سایت رضایت ندارید میتوانید درخواست حذف دهید

این رمان صرفا جهت معرفی بوده و برای تهیه فایل به نشریه مربوط مراجعه کنید

به این رمان امتیاز دهید