دانلود رمان پروانه میخواهد تو را
نام رمان: پروانه میخواهد تو را
نویسنده: فاطمه قیامی
ژانر رمان: عاشقانه، اجتماعی
برکه سماوات دانشجوی خلبانی؛ دختری جسور و زیبا، که به خیال بزرگترهای خانواده، نشانکردهی پسرعمهی پزشکش است، میان روزمرگیهایش درگیر مسیحِ کلهخراب و جذابی میشود که ناخلفترین پسر اطرافش است و همیشه از نزدیکی به او منعش کردهاند. اما…
رد نگاهم را دنبال میکند و به سمت همان در قدم برمیدارد. آره خودشه. کوچه ی باریک و درازیست که یک ماشین هم به زور جا میشود.
بافت فرسوده خانه های داخلش هم که گفتن ندارد. کاوه روی در کوچک چند بار ضربه میزند و منتظر عقب می ایستد.
مدتی میگذرد اما کسی در را برایمان باز نمیکند.
کاوه اینبار محکمتر میکوبد و میگوید:
یعنی خونه نیستن!؟ صدایش به سختی لابه لای سر و صدای بچه های کوچه به گوشم میرسد.
نگاهی به اطراف می اندازم و با دیدن پسرجوانی که کبوتر به دست بالای پشت بام خانه ی کناریست، بلند میپرسم:
ببخشید آقا پسر؟!
صورت آفتاب سوختهاش به طرفم میچرخد و با صدایی تو دماغی میگوید: با منی؟!
نگاهی کوتاه به کاوه می اندازم و قدمی به دیوار نزدیکتر میشوم.
بله با شمام. همسایهتون نیستن؟ چشمان ریزش را باریک میکند و با همان کبوتری که در دست دارد، روی زانو خم میشود.
کی رو میگی آبجی؟
اکرم خانم؛ ننه ی گلی رو میگین؟ کاوه کنارم می ایستد. بله خودشه.
با دست به در قرمز رنگ اشاره میکند و ادامه می دهد. آدرس اینجارو دادن ولی هرچی در زدیم کسی باز نکرد. خونه نیستن؟
چیکارش داری؟! کاوه مستاصل میخواهد لب باز کند که من زودتر میگویم:
اومدیم عیادت اکرم خانم. نیشش باز میشود و دندان های زردش نمایان میشوند.
اگر شما نویسنده رمان هستید و تمایل به ادامه همکاری ندارید میتوانید درخواست حذف ارسال کنید.
[…] دانلود رمان پروانه میخواهد تو را از فاطمه قیامی بصورت PD… […]