داستانی جذاب از روحی بیقرار که در جستوجوی معنایی فراتر از یافتهها و داشتههای خود، بیتاب است. کتاب کیمیاگر از آثار مشهور نویسندهی برزیلی، پائولو کوئیلو، داستان سیروسلوک یک جوان چوپان در سرزمینهای مختلف برای رسیدن به پاسخ سؤالهایش است.
این کتاب که از پرفروشترین و پرمخاطبترین کتابها در سراسر کشورهای جهان بهشمار میرود و جوایز متعددی را از آن نویسندهاش ساخته، داستانی فلسفی از کاوشهای انسان در حیاتش بر روی زمین را روایت میکند.
دانلود رمان طلا های این شهر ارزانند
رمان اجتماعی طلاهای این شهر ارزانند از هانیه وطن خواه برای اندروید، آیفون، آی او اس، پی دی اف
نام رمان طلا های این شهر ارزانند
موضوع رمان: عاشقانه ، غمانگیز
نويسنده : هانیه وطن خواه
تعداد صفحات رمان: 797
مرد هفتادساله ای پولدار به اسم زرنگار که دوتا پسر و دوتا دختر داره. دختر دومش کیمیا مجرده که عاشق استاد نخبه دانشگاهشون به نام طاهاست. کیمیا قراره با برادر شوهر خواهرش به اسم نامدار ازدواج کنه ولی با طاها فرار میکنه و از ایران میره.
زرنگار هم در عوض خواهر هفده ساله طاها به اسم طلا رو که خودش عاشق پسرخالش به اسم امیر رو مجبور میکنه باهاش ازدواج کنه. و تو خونش به عنوان خدمتکار کار کنه…پایان زیبا…
نام رمان: قاموس
نویسنده: زهرا ارجمند نیا
ژانر: عاشقانه
آتاش تو زمان دانشجوییش عاشق یکی از هم دانشگاهیاش میشه اتاش خانواده مذهبی داره ولی دختره ک اسمش دریاس آزاده و خانواده آزادی داره اینا ی مدت باهمن اتفاقی واسه برادرزاده اتاش میفته برادرزادشم عاشق بوده ولی پدر اتاش اذیتشون میکنه تا اینکه برادرزاده و عشقش بهم میرسن ولی تصادف میکنن هم برادرزاده و هم شوهرش میمیرن اتاش میترسه ب دریا میگه از اول دوستت نداشتم و اینا از خودش میرونتش حالا چند سال گذشته دریا ازدواج کرده و طلاق گرفته و کلی سختی کشیده، اتاشم معلم ی روستا شده و…
نام رمان: شکسته تر از انار
ژانر رمان:عاشقانه
نویسنده: راضیه عباسی
دست نوازشی بر سرشان کشید و گفت: سوار بال فرشته ها بشوید. آنهایی که دور ترند مقصدشان بهشت است و این ها که نزدیکتر مقصدشان زمین. فرشته ها بال هایشان را باز کرده و منتظر بودند. گل انار سر به هوا بود. خوب گوش نکرد و رفت و بربال فرشته ای نشست. فرشته گل انار را آورد و روی درختی در باغی روستایی نشاند. گل انار از فرشته پرسید: کی می رسیم؟
کف پام به قدری درد می کرد که دلم می خواست فریاد بزنم . کل کفش فروشی های شهر رو پشت سر گذاشته بودیم تا بتونم کفشی متناسب با لباسم پیداکنم ،البته این کار همیشه م بود . مگه می شد مارال از خیر خوشتیپی بگذره! برام مهم نبود که عروسی جدا برگزار می شه . گرچه که اگه مختلط بود بیشتر دوست داشتم . ولی خوب عروسی برادرم بود و من بیشتر از هر زمان دیگه پر از ذوق و شوق بودم.به خصوص که همین یه برادر رو داشتم و هزارتا امید و آرزو برای عروسیش .منم که یکی یه دونه خواهر داماد . نمی شد که از همه ی دخترا ی مجلس سر تر نباشم!صدای شماتت بار مامان بلند شد …
داستان درباره پسر دانشجویی به اسم بهزاده که عاشق دختری به اسم فرنوش میشود که پسر خاله اش خواستگار اوست اما…