همه چیز بوی خون به خود گرفته بود… عطر گندیدهی قتل پس از سالها در مشام حوا بیدار شده و انگشت اتهام، سایهی عشق را خط میزد… همه چیز برایش گنگ بود، او دیوانه نبود! مطمئن بود که حقیقت را تنها خود میداند و بر او انگ دیوانگی چسبانده بودند. می خواستند او را مجنون جلوه دهند تا از گناه خود بکاهند، اما چه کسی می دانست واقعیت چیست؟
دانلود رمان دستان از فرشته تات شهدوست بصورت pdf
دستان سپهسالار، نوهی باغیرت و محبوب حاجکربلایی در محلهای آرام و باصفا به شغل آرایشگری مشغول است، که اهل محل از روی اعتبار و خوشنامی پدربزرگش او را نوهحاجی صدا میزنند.
دستان طی اتفاقات شوکهکننده و غیرقابل پیشبینی و در عین حال مهیجی چشم روی آبروی خود میبندد و جوانمردانه به پای عشق و احساسش میایستد.
به ظاهر همه چیز با یک معامله شروع میشود. با جانا، خواهرزادهی بزرگترین دشمن و رقیبش ازدواج میکند. این در حالی است که جانای زخم خورده از تقدیر، گمان میکند دستان دشمن اوست و محض انتقام آمده تا محلل شود. اما دستان برای اینکه حامی این دختر باشد ناچار است آبرویش را گرو بگذارد. آتش عشق دستان، جوانمرد آن محله با آن غرور و سرسختیاش، به حدی شعلهور و سوزان است که میتواند دل سرمازدهی دخترک سرکش ما را بهپای احساسات خالصانه و مردانه و پاکش گرم کند، اما جانا.
(✿)نام رمان: صلت(✿)
(✿)نام نویسنده:سحر مرادی (✿)
(✿)ژانر: عاشقانه (✿)
حامیا پسری زخم خورده که؛ در سن هشت سالگی پدر و مادرش را در آتشسوزی هولناک خانهشان از دست داده و هر دو دست خودش هم بر اثر سوختگیجراحت زیادی دیده است…حامیا به سرپرستی خاله و شوهر خالهاش در خانهی آنها…بزرگ شده و تنها شرط شوهر خالهاش برای، حامیا این است که به تک دخترش بارش…
نام رمان: افگار
نویسنده: ف.میری
ژانر: عاشقانه
عاشق بودند؛ هردویشان….!
جانایی که آبان را همچون بت می٬پرستید و آبانی که جانا …حکم جانش را داشت…
عشقی نفرین شده که در شب عروسی شان جانا را روانه زندان و آبان را روانه بیمارستان کرد…
افگار داستان دختری زخم خورده که تازه از زندان آزاد شده به دنبال عشق از دست رفته اش،دوباره پا در عمارت مجد ها میزاره و مردی که سال هاست فراموشی گرفته و دیگر هیچ نشانی از آن آبان قدمی عاشق ندارد…
نام رمان: روز نود و سوم
♦ ژانر رمان: اجتماعی و عاشقانه
♦ تعداد صفحات: 564
امیرمحمد یه پسر بیست و نه ساله است که به خاطر ناتوانی ای که در ازدواجش داشته ،همسرش ازش جداشده و اون بعد طلاق به فکر درمان خودش میفته ؛دوره درمان که تموم میشه پزشک و روان شناسش بهش پیشنهاد میدن که قبل ازدواج مجدد مدتی خانومی رو عقد موقت کن تا از درمان خودت مطمئن بشی و بعد ازدواج کن حالا امیرمحمد کی رو انتخاب میکنه….؟ / پایان زیبا
داستان درباره پسر دانشجویی به اسم بهزاده که عاشق دختری به اسم فرنوش میشود که پسر خاله اش خواستگار اوست اما…