سایت اصلی نودهشتیا
نودهشتیا مرجع جامع از بهترین رمان های ایرانی
5/5 - (1046 امتیاز)

دانلود رمان بارش آفتاب

https://98ia.net/roman-barsh-aftab/

رمان بارش افتاب

دانلود رمان اجتماعی عاشقانه بارش آفتاب نوشته نسترن اکبریان با فرمت پی دی اف و لینک مستقیم از سایت نودهشتیا، رمان بارش آفتاب pdf  رایگان قسمت اول

نام رمان بارش آفتاب

نویسنده: نسترن اکبریان

ژانر: عاشقانه، اجتماعی، مذهبی

هدف این رمان حمایت از تمام دختران ایرانی است که خانواده هایشان دچار افراط مذهبی هستند. همچنین نه به حجاب اجباری از هدف های اصلی رمان است و همچنین این رمان یک هدف راسخ دیگر در مسیر حمایت از طلبه های ایرانی دارد. انسان را انسانیت لازم است و دین، اجبار نیست!

خلاصه رمان بارش آفتاب:

انسان بودن چیست؟ نفس کشیدن میان دیار تنگیِ نفس چه سودی دارد؟ دخترکی که میان گودال اجبار غرق شده و سودای آزادی در سرش می‌پروراند، چگونه قدم کج نکند و مسیر را طبق راستیِ اجبارهایش گز کند؟آفتابی که تنها طلوعش بارش و غروبش اشک است، دستش را به دامان کدام احد بی‌اندازد که از سیاهی چشمانی کور، نجاتش دهد. دخترکی که غروب می‌کند و باز هم تن به اجبار می‌دهد، سر گشته در پس جبر و دار زندگی دست به کارهایی می‌زند که…

بخشی از دانلود رمان بارش آفتاب:

– اولین دختری هستی که باهاش همقدم شدم. به نظر برای توهم اینطوره… مسیر جاده یکم طولانیه اگه سوالی از من داری بپرس.

کلا فعل جمع را کنار گذاشته بود اما من همچنان خجالت میکشیدم او را مفرد خطاب کنم. با گفتن آنکه اولین دختر برای او بودم، بی اختیار پارسا در خاطرم نقش بست…

اگر پارسا را نادیده میگرفتم، علی نیز برای من اولین بود اما… اما ترس هایی که از بچگی در سرم کرده بودند، با وجود آنکه علی یک طلبه بود از تنها شدن با او در یک جاده خلوت، به هراس افتاده بودم و آن را هنگامی میفهمیدم که قدم به قدم داشتیم به آنجا نزدیک میشدیم.

گفته بود از او سوال بپرسم اما سوالی به ذهنم نمی آمد پس مبتدی ترین سوال ممکن را از او پرسیدم:

– شما چند سالتونه؟

تک خنده ای سر داد و خنده هایش در فضای خلوت خیابان پخش شد. دستی به موهای لختش کشید و با لحن شوخی سوال مرا پاسخ داد:

– پیرمرد شدم من سنم رو نمیگم. به نظر خودت چند سالمه؟

تجربه این چنین نزدیکی های لفظی را نداشتم و قلب بیجنبه و آدم ندیده ام داشت از شدت کوبش می ایستاد. دست هایم یخ زده بود و شاید تمام آنها  به علت کمبود اعتماد به نفس بود…

بچگانه به نظر می رسید اما خود را بسیار پایین تر از او میدیدم و هرباری که نگاهم میکرد، میترسیدم نکند به دنبال عیبی در ظاهرم باشد. بی آنکه نگاهش کنم با گاز گرفتن لبم خیلی آرام گفتم:

– نمیدونم…

کمی سرعت قدم هایش را آهسته کرد و با در آوردن دستش از جیب شلوار مشکی رنگش، به ته ریش هایش دستس کشید و گفت:

– بیست و هفت سالمه.

مشابه این رمان بخوانید:

دانلود رمان استیصال از نسترن اکبریان به صورت PDF

دانلود رمان دو کام حبس از سدنا بهزاد به صورت PDF

این را که گفت بی اختیار نگاه پر تعجبم را به او دوختم. داشت شخی میکرد دیگر؟ ده سال اختلاف! مگر الکی بود؟ حتما داشت مرا دست می انداخت یا به عمد سنش را بالا گفته بود که من بگویم به ظاهرش نمیخورد…

واقعا هم نمیخورد؛ البته که من معاشرت آنچنانی با مرد جماعت نداشتم که میتوانستم سن را از ظاهر تشخیص دهم.

تعجب را که از چشمانم خواند، لبش به لبخندی کوتاه کش آمد و با نگاه به ادامه مسیر گفت:

– دلیل اصلی که گفتم این ازدواج به خواست من نبوده همینه. شاید در آینده انتخاب های بهتری از من برای تو بود.

داشت چه میگفت… واقعا بیست و هفت سالش بود! در مقابل او واقعا بچه به نظر میرسیدم و آن حرف های مودبانه… حتما نشانه ای از پختگی اش بود یا شاید آنچنان ناشیانه و بچگانه در مقابلش عمل کرده بودم که به راحتی فهمیده بود از چادر بیزارم.

بی ادبانه به نظر میرسید اگر همچنان سکوت میکردم اما آنچنان از دانستن سنش متعجب بودم که حرفی برای گفتن پیدا نمیکردم. پیش از آن فکر میکردم از او پایین ترم و حال خود را در مقابل او یک بچه فرض کرده بودم… لب هایم را به دندان کشیده بودم که باز هم سکوت را شکست و گفت:

– فقط کنجکاو سنم بودی؟

  • اشتراک گذاری
مشخصات کتاب
  • نام کتاب: رمان بارش افتاب
  • ژانر: عاشقانه_ اجتماعی_ مذهبی
  • نویسنده: نسترن اکبریان
  • ویراستار: نودهشتیا
  • طراح کاور: نودهشتیا
  • تعداد صفحات: 1117(نسخه کامل فروشی است)
  • منبع تایپ: نودهشتیا
لینک های دانلود
  • برچسب ها:
لینک کوتاه مطلب:
نظرات
  • persima
    13 سپتامبر 2022 | 19:21

    بهترین رمانی بود که خوندم بیشتر از پنج بار خوندمش بازم قدیمی نمیشه برام اینقدر که خوبه
    از نویسنده ممنونم بابت این قلم قوی و ایده نابی که نوشته
    حرف نداره دمتون گرم

  • sagedeh-22
    13 سپتامبر 2022 | 19:23

    وااااااااااااااااااااااای محشررررررررررررررررررررربود خیلی خیلی عالی بود دلم برای آفتاب کباب شد یعنی اشکمو در اورد این رمان ولی واقعا ارزش تا اخر خوندشو داشت

  • fezozeh
    13 سپتامبر 2022 | 19:24

    aliii booood!

  • sadat
    13 سپتامبر 2022 | 19:25

    شما هم مثل من عاشق علی شدین یا من فقط دچار این درد شدم؟ چطوری یه پسر میتونه اینقدر همه چیز تمام باشه آخه؟ مگه داریم مگه میشه؟

  • دختر ماه
    13 سپتامبر 2022 | 19:28

    اولش چون بهم گفته بودن شخصیت رمان آخونده نمیخواستم بخونم چند بار اومدم شروع کنم ول کردم اما دیدن اینقدر حجم تعریف ها بالاست گفتم یه دور باید بخونمش حتما و واقعا! جدا پشیمون نیستم از خوندن کامبش. اینقدر جذاب بود یعنی اینقدر جذاب بود و قلم نویسنده پخته بود که من خط به خط با این رمان زندگی کردم و درد آفتاب رو تجربه کردم
    توی یه کلمه میتونم بگم عالی بود! عالی ترین رمان ایرانی بود که خوندم و خوشبحال کسی که هنوز این رمان رو نخونده و قراره از اول بخونه…

  • هیوا
    19 سپتامبر 2022 | 12:40

    خیلی رمان قشنگیه مشتاقم کتابش زودتر بیاد توی بازار

  • طهورا
    23 سپتامبر 2022 | 08:09

    سلام من تا نصفه تونستم بخونم نسخه کاملش رو چطوری میتونم تهیه کنم

    • admin مدیر سایت
      26 سپتامبر 2022 | 16:14

      اخر رمان ذکر شده

  • دانلود رمان طنین افتاده در ثمین از فاطمه عیسی زاده بصورت PDF – دانلود رمان | نودهشتیا منبع تمامی رمان های ایرانی و خارجی رایگان
    31 اکتبر 2022 | 05:01

    […] دانلود رمان بارش آفتاب از نسترن اکبریان بصورت PDF […]

  • سبحان مهدوی
    3 ژانویه 2023 | 18:22

    حالا چه لزومی داره که رمانهاتون رو هم سیاسی کنید…شما که هنوز به حجاب به دید اجبار نگاه می کنید نه دستور دینی بهتره در مسائل مختلف وارد نشید…حالا مهسا امینی این وسط چکاره بود که ربطش دادید به حجاب اجباری…چقدر بده آدم حزب باد باشه و از آب گل آلود هم ماهی بگیره بهتره یه کم بیشتر به کارهاتون فکر کنید…

  • admin مدیر سایت
    4 ژانویه 2023 | 14:17

    جناب متاسفانه اینطور که دیده میشه شما حزب بادی و آدم جوگیر حوادث!
    این رمان سال 1398 نوشته شده و سال 1400 به تایید وزارت ارشاد چاپ شده.
    این رمان در راستای حمایت از حجاب نوشته شده، خیلی خیلی قبل تر از ماجرای خانم امینی و خیلی قبل تر از این ماجرا به چاپ رسیده. شخصیت اصلی این کتاب یه آدم طلبه هست و رمان ژانر مذهبی داره.
    موضوع این کتاب حجاب اجباری نیست، افراط مذهبی هست. درست مطابق با برخورد حال حاضر شما که کتاب رو کامل نخونده، نویسنده و کتاب رو قضاوت کردید.
    پیشنهاد میکنم بار دیگه قبل از ارسال نظر کتاب مورد انتقاد رو کامل بخونید.

  • زینب
    12 می 2023 | 13:21

    من کتاب و نخوندم ولی نسترن رو می‌شناسم😍😅

  • دانلود رمان در دام زلف تو از زهرا جلیلی بصورت PDF – دانلود رمان | نودهشتیا منبع تمامی رمان های ایرانی و خارجی رایگان
    31 می 2023 | 20:35

    […] دانلود رمان بارش آفتاب از نسترن اکبریان بصورت PDF […]

  • دانلود رمان نیشخند از فاطمه ایزی بصورت PDF – دانلود رمان | نودهشتیا منبع تمامی رمان های ایرانی و خارجی رایگان | دانلود رمان عاشقانه
    1 ژوئن 2023 | 17:34

    […] دانلود رمان بارش آفتاب از نسترن اکبریان بصورت PDF […]

  • زارعی
    5 جولای 2023 | 02:10

    سلام وقت بخیر
    همین اول بگم من کتاب را نخوندم، فقط قسمت مقدمه را خوندم، و نظرم را درمورد مقدمه میفرستم ( البته اگر درست متوجه شده باشم، اگر نه منو ببخشید و نظرم را اصلاح بفرمائید)
    بله در انتخاب دین هیچ اجباری نیست(منظور آیه لااکراه فی الدین…این هست که در انتخاب دین ما اجباری نداریم) ولی وقتی دینی را انتخاب کردیم پس باید به قوانین اون دین عمل کنیم، که یکی از قوانین دین اسلام تعیین محدودیت برای حجاب هستش، تا جایی که حدودش را همه میدونیم وبا انکارش هم عوض نمیشه…
    از طرف دیگه حجاب فقط یه مسئله شخصی نیست، چون ما انسانها زندگی اجتماعی هم داریم ، و پوشش ما هم بر جامعه و افرادش تاثیر میذاره(تاثیری که انکار ناپذیره و همه از تاثیراتش آگاهیم)…پس برای پوشش هم مثل خیلی از رفتارهای اجتماعی مون باید حدودی را رعایت کنیم…
    و در آخر اینکه اسلام هم افراط و تفریط را نهی میکنه و هیچکس هم از افراط و تفریط خوشش نمیاد
    ببخشید پستم طولانی شد

    • admin مدیر سایت
      11 جولای 2023 | 17:15

      سلام ممنون از نظرتون.
      اما پیشنهاد من اینه قبل از نقد رمان رو بخونید مطعن باشید نویسنده بهتر از شما این موارد رو داخل کتاب ذکر کرده.

  • زارعی
    5 جولای 2023 | 10:00

    سلام و وقت بخیر
    میشه بپرسم چرا نظر من را ثبت نفرمودید؟
    یعنی توی اظهار نظر ها آزادی نداریم؟!!!

    • admin مدیر سایت
      11 جولای 2023 | 17:16

      سلام همه نظرات برای نویسنده قابل احترامن. تایید شده.

  • ریحان
    4 مارس 2024 | 11:57

    سلام وقت بخیر
    من دنبال یه رمانم که پیداش نمیکنم دختر قصه وارد یه کتابخانه میشه که عاشق مسئول اونجا میشه بعد میفهمه اون اقا زن داره بعد همسرش بیمار میشه فوت میکنه این دختر به اقاهه خیلی رسیدگی میکنه در نهایتم ازدواج میکنن

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

درباره سایت
نودهشتیا یک کتابخانه مجازی برای دانلود بهترین رمان های عاشقانه ایرانی و خارجی بصورت pdf است. در این سایت امکان دانلود رایگان تمامی رمان های جدید و قدیمی برایتان فراهم آمده است. برای دسترسی به رمان های مورد علاقه تان در دسته بندی موجود سایت، بر دسته مورد علاقه خود را(مثلا رمان عاشقانه یا پلیسی یا...) کلیک کنید تا هزاران رمان در ژانر مورد نظرتان در اختیارتان قرار گیرد! با نظرات خود از رمان های مورد علاقتان حمایت کنید.
آخرین نظرات
  • ریحانسلام وقت بخیر من دنبال یه رمانم که پیداش نمیکنم دختر قصه وارد یه کتابخانه میشه ک...
  • ستایش گودرزیسلام میشه لطفا یک نفر به من جواب بده انجمن پاک شده؟...
  • adminسلام همه نظرات برای نویسنده قابل احترامن. تایید شده....
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " سایت اصلی نودهشتیا " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.