دانلود رمان در حوالی بهمن ماه
این رمان روایت زندگی دختری به اسم پگاست که همراه با شوهرش و دوتا دختر بچه اش زندگی میکنن و منتظر دوقلوهایی هستن که تو راه دارن. اما سرد شدن رفتار روز به روز همسر پگاه، مرتضی و بعد بی توجه ایی های اون، باعث ایجاد شک و دودلی پگاه در مورد خیانت همسرش میشه که با پسر عموش آکو آشنا میشه که…
توی چند ماه چه اتفاقی افتاده که من رو انقدر در نظرش پایین آورده؟ چیزی توی ذهنم آلارم می داد. نمی خواستم بشنومش؛ مرتضی هرچی بود، آدم درستی بود؛ حداقل تا الان؟! جلوی آینه ایستادم، موهام رو باز کردم و دستی به صورتم کشیدم، از چپ به راست از راست به چپ، یعنی من زشت شدم؟
نگاهی به دوتا تار سفید موهام کردم. پیر شدم! امشب قرار بود بریم خونه مامانم اینا، خواهر بزرگم سودی زنگ زد و گفت همگی شام اونجا هستیم، گویا عمو بزرگم همراه خانواده اش از کانادا به ایران اومدن؛ بعد چند سال زندگی کردن توی خارج، خیلی برام این برگشتنشون عجیب بود.
به مرتضی زنگ زدم ولی جواب نمی داد، عادت نداشت ناهار هم بیاد خونه که موقع ناهار بهش بگم. قسمت موذی ذهنم اضافه کرد که کی این خونه بوده! آهی کشیدم و چشم به ساعت دوختم تند تند پامو تکون دادم، اگر نیاد امشب، اگر نیاد! خب چی کار میکنی؟ چیکار می تونی بکنی؟
مگه اینکه بری توی اون هایپر بزرگ لعنتی و شوهرت رو از اتاق مدیریتش بکشی بیرون! پوزخندی زدم و با حرص زمزمه کردم: _آره، که اونم اونجا جلو همه آبروت رو ببره! با ناراحتی گوشه ناخن بلندم رو به دندون گرفتم که مهیاس جلوم ظاهر شد: مامان نمیریم؟ نگاهی به ساعت کردم….