دانلود رمان یار باش
باده دختر سادهای که خدمتکار مرد مسنی میشه و توی اون خونه رشد میکنه. اما یه روز با پیشنهاد عجیبی مواجه میشه…باردار شدن از تک پسر خونه، شهیاد!
1399/11/24
بچهای درمیان گرگ هایی از جنس انسان…
دختری در میان هوس سایههایی از جنس تکیه گاه…
زنی از تبار زنانگی های شبانه و مادری های روزانه…
آدمی بود که محکوم بودم یار باشم و شدم…
پیپ را از کنج لبانش برداشت و گفت:
_به کجا چنین شتابان بابا جان؟
لفظ باباجانش را اگر روز اول اشک به چشمانم داده، امروز روی لبم لبخند کاشت.
آرام، همان گونه که او از من انتظار داشت، قدم به سمتش برداشته و آرام گفتم:
سری تکان داد و دست در جیبش کرد و چهارتراول روی میز گذاشت، لب به اعتراض گشودم ولی او…
با گذاشتن پیپ در جای سابقش، مهر اعتراض به شکوهام زد.
دستم چنگ زد بر تراول ها و امروز حتما برای خودم یک مانتو میخریدم.
روانهی اتاق زیر پلهها شدم و لباس جیگری رنگ را وسط اتاق از تن کندم.
موهای مواج و قهوهای رنگم را با کلیپس بستم.
شلوار مشکی رنگ و مانتوی سورمهای را تن کرده و پس از پوشیدن مقنعهام به خاطر نداشتن وقت برای آرایش کردن افسوس خوردم ولی در آخر، با زدن ریمل و رژ لبی از اتاق خارج شدم.
_ماشین دم در منتظرته!
از خداخواسته لبخندی حوالهی مرد دیده شده در تمام روزهایم کردم و با قدم های تندم، باغ پر از درخت را گذراندم.در بزرگ آهنی را گشوده و سربه زیر، همان گونه که از یک دختر مودب انتظار میرفت، در ماشین بزرگ سیاه رنگ را گشودم.
اگر شما نویسنده رمان هستید و تمایل به ادامه همکاری ندارید میتوانید درخواست حذف ارسال کنید.
[…] دانلود رمان یار باش از شقایق عفراوی بصورت PDF […]